هشتم مارچ روز جهانی زن و ادامه خشونت علیه زنان در افغانستان
قبل از همه روز جهانی زن را به تمام زنان ستمدیده که همواره برعلیه همه چالش ها و مشکلات بشری در افغانستان مبارزه کرده اند و برای آزادی و توانمندی سازی زنان تلاس کرده اند را تبریک وتهنیت عرض میدارم. همه ساله زنان به پیشواز هشتم مارچ یا روز همبستگی زنان کارگر گردهم میاییند و میکوشند تا برعلیه استبدادهای اجتماعی وارتجاعی ، قهرمانانه مبازره کنند هشتم مارچ یکی از روز های باارزش است که از سوی مردمان مسئول و بشردوست گرفته میشود واز آن به عنوان روز فرخنده یاد میگردد.
در حقیقت روز جهانی زن مصادف است با اعتراضات وسیع زنان کارگر وقهرمان کارخانجات نساجی در شهر نیویورک آمریکاه که بتاریخ 8 مارچ 1875 بخاطر پایین بودن حقوق کاری شان دست به تظاهرات زدند وبصورت وحشیانه توسط پلیس حکومت وقت آمریکاه سرکوب گردیدند.این اعترض بهاری بود برای تمام زنان تحت ستم که باعث شد تا زنان کارگر کم کم به حقوق انسانی خود اگاهی پیداکنند وبخاطر حقوق پایمال شده ی خویش مبارزه کرده وخواهان افزایش حقوق کار ، کاهش ساعت کار وبهبود شرایط کار شوند. از نخستین روزیکه هشت مارس بحیث روز جهانی زن نامگذاری گردیده یکصد و یک سال می گذرد. تثبیت روز زن در اثر مبارزات پیگیر وشباروزی میلیون ها زن طی سال های متمادی در سراسر جهان بوجود آمده است. مبارزات زنان در سراسر جهان مسیر پرپیج وخمی را پیموده وتاحدی نتایج مفید ودرخشانی را ببار آورده است.
تضاد های گوناگون ازجمله تضاد میان زنان و مردان در همه جوامع وجود دارد اما در جامعه افغانی بوسیله خادمین دین ومرتجعین همسایه بیشتر از پیش تقویه شده و حادگردیده است. زن ستیزی را میتوان در وجود فرد فرد افغان یافت. همه و همه توقع دارند که همواره زنان شان از خواسته هایشان پیروی کنند. وضعیت زنان امروزتفاوتی چندانی با دوران امارت اسلامی طالبان ندارد. در طول یک سال آخر ده ها مورد حشونت علیه زنان به فجیع ترین شکل آن به ثبت رسیده است که همه جنایات علیه زنان در حضور صدها هزار ارتش اشغالگر و موسسه های دفاع از حقوق زنان وکیمسیون مستقل حقوق بشر اتفاق میافتد.
زن ستیزی خاص جامعه قبیلوی وعقب مانده نیست اما در جوامع مدرن نیزبخوبی ریشه دارد و به صورت گسترده ستم برزنان اعمال میشود. اما بظاهر بنا به امکانات وسیع ورفاه زندگی خوب از دیدها غایب است وافراد خوشباور به این عقیده اند که گویا اینجا بهشت برای زنان است. زنان درکشورهای جهان اول کمترازمردان معاش دارند و زنانی کمتری نسبت به مردان دررأس امور قراردارند و صلاحیت های کاری دردست مردان است تا زنان. کمتراز20 درصد وزراء را زنان تشکیل میدهد و تنها چند زن درجهان رئیس دولت میباشند.
زنان زیادی در افغانستان بخاطر خشونت های خانوادگی ، ازدواج اجباری ، بددادن ، مجبور ساختن به تن فروشی وتجاوز خود را آتش زده اند ویا دست بخود کشی زده اند که درواقع نوعی از مبارزه برای نجات ازشر زندگی نکبتبار ونوعی از اعتراض علیه جنایت مردان تلقی کرد. زنانی بخاطری زنده ماندن همنوعان خویش دست به خود کشی ، آتش زدن وانواع اعتراض ها زده اند وبوسیله ی این نوع اعتراضات خواستار حقوق انسانی خویش گردیده اند.
درست درچند روز مانده به سالروز بین المللی روز زن یا هشت مارچ شورای ارتجاعی علمای افغانستان برای رژیم کابل پیشنهاد داد تا قانونی ضد زن برای محصورکردن زنان درخانه های شان وضع گردد که براساس آن دختران و پسران قادر به ادامه کار وتحصیل در محلات مشترک نمیباشند وحتا اجازه ندارند بدون محرم شرعی به سفر بپردازند. بدتر ازآن درین بیانیه مردان اصل خوانده شده و زنان فرع. معنی دیگری این جمله این است که زنان انسان های درجه دو میباشد و فرعی اند.
از سوی دیگر موسسات حقوق بشری با انتشار گذارش های متعدد از وضعیت زندگی زنان به شدت ابراز نگرانی میکنند. اینها در گذارشات خود تاکید میکنند که در صورت کنار آمدن دولت با گروه های ارتجاعی مسلح مانند طالبان و حزب اسلامی وضعیت زنان بیش از پیش وخیم خواهد شد.
زنان همچنان یک نیروی تحت ستم و قربانیان تاریخ باقی خواهد ماند وهمینطور صدها هشت مارچ که بوسیله فعالان حقوق زن درگذشته برگذار گردیده و صدهای دیگر در آینده برگذار گردد تغیری در وضعیت فلاکت بار زنان بوجود نخواهد آود. بنآ تنها راه نجات زنان تغییر اساسی در ریشه نظام و جامعه است که باید بوجود آورد وجامعه افغانستان را به یک جامعه مدرن مبدل ساخت و دست دین و سوره النساه را از زندگی زنان کوتا باید کرد.
نظرات
ارسال یک نظر