به مناسبت بیست و پنج نوامبر روز جهانی محو خشونت علیه زنان

 اگرچه خشونت علیه زن به عنوان یک پدیده ‏ی جهانی، در هرجای دنیا وجود داشته و زنان زیادی همه روزه در سراسر جهان قربانی این واقعیت دردناک جامعه ‏ی انسانی می‏گردند. ولی تحقیقات و گزارش ‏های تهیه شده از سراسر جهان نشان می‏ دهد که خشونت علیه زن در جوامع با فرهنگ و دانش اجتماعی پایین، بیشتر از مناطقی که از لحاظ فرهنگی و دانش اجتماعی در سطح بهتری قرار دارد وجود دارد.

بنا بر این گفته می‏توانیم در جامعه ه‏ای ما که مردم از لحاظ فرهنگی و میزان آگاهی اجتماعی در سطح پایین ‏تری قرار دارند، خشونت علیه زن نیز یکی از پدیده‏ های دامنه دار و گسترده‏ است. سالانه زنان زیادی در سراسر کشور ما با خشونت در خانواده و اجتماع روبرو بوده و در مواردی هم نهادهای ملی و بین المللی مدافع حقوق بشری زنان، با دریافت و بررسی قضایایی خشونت تلاش دارند تا قربانیان این پدیده شوم را حمایت و پشتبانی کنند.

دولت افغانستان نیز با تصویب قانون منع خشونت علیه زن و ایجاد واحدهای جندر در تشکیلات حکومت و برخی از ادارات مربوط به دو قوه‏ ی قضائیه و مقننه و همچنان ایجاد سارنوالی اختصاصی مبارزه با خشونت علیه زن در تشکيلات لوی سارنوالی گام مهمی را در این زمینه برداشته است.

بی سوادی، پایین بودن میزان آگاهی مردم از حقوق وجایب شهروندی، عدم آگاهی زنان از موقعیت و حقوق مربوط به خودشان، فقر و عدم استقلال مالی زنان، محرومیت از حقوق سیاسی و اجتماعی، حاکمیت عرف و عنعنات خرافی بر زندگی اجتماعی و خانوادگی زنان، عدم دسترسی به عدالت و وجود فرهنگ معافیت از مجازات از مهمترین عوامل خشونت علیه زن در افغانستان، معرفی گردیده است.

تحقیقات کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در این زمینه نشان می‏ دهد که بخش اعظم از قضایایی خشونت علیه زن در خانواده ‏های اتفاق می ‏افتند که از لحاظ سطح سواد و آگاهی به خصوص آگاهی حقوقی در ردیف پایین‏ تری قرار دارند. به همین دلیل خشونت در میان خانواده ‏های روستایی به مراتب جدی ‏تر و بیشتر از خانواده‏ های شهری و تحصیل کرده بوده و حتا نوع خشونت نیز در خانواده ‏های روستایی شدیدتر و جدی ‏تر است تا خانواده‏ های شهری و تحصیل کرده. بد دادن، بدل، ازدواج اجباری، ازدواج خوردسن و لت ‏وکوب از مواردی است که بیشتر در خانواده ‏های که از سواد و آگاهی کافی در زندگی اجتماعی برخوردار نیستند، اتفاق می‏ افتند.

- بخشی از خشونت علیه زنان ارتباط زیاد به عدم آگاهی زنان از جایگاه و حقوق اجتماعی و فردی آنان دارد. بدون تردید خانمی که می‏ داند در نظام خانودگی و اجتماعی از چه جایگاه و موقعیتی برخوردار بوده و از چه حق و حقوقی برخوردار است، اجازه نمی‏ دهد تا کسی به حقوق او دست درازی نموده و جایگاهش را نادیده بگیرد. مراجعه به قانون و دستگاه‏ های عدلی و قضایی و نهادهای مدافع حقوق زنان، راه های است که می‏تواند تمام زنان را از خشونت علیه او به نحوی محافظت نموده و فرصت زندگی مناسب به شآن و شایسته ‏ی را برای آنان فراهم کند.

در بیشتری از خانوده‏ های ما به خصوص خانواده ‏های روستایی زنان از لحاظ اقتصادی به مردان و شوهران شان وابسته بوده و به دلیل نداشتن منبع عایداتی، هیچ صلاحیتی در این امور ندارند. این وابستگی به میزان زیاد فرصت و زمینه‏ ی آن را برای مردان در زندگی خانوادکی فراهم می ‏کند تا با جرئت بیشتر زنان خانواده ‏اش را مورد خشونت قرار دهند. در حالی ‏که زنانی با این موقعیت نیز هیچ جرئتی برای دفاع از خود و واکنش در برابر خشونت علیه خودش را نداشته و مجبور به تحمل تمام مشکلات و خشونت ‏ها می‏ باشند.

عدم حضور واقعی و مناسب زنان در موقعیت ‏های مهم دولتی و اداری و بالاخره عدم حضور زنان در سیاست گذاری‏ ها و تصمیم ‏گیری ‏های کلان ملی، نیز این فرصت را که ظرفیت‏ های اساسی حمایت از حقوق بشر زنان را در جامعه تقویت می‏کنند، از بین برده و در چنین شرایطی بخش اعظم از فعالیت ‏های حمایوی برای زنان در برابر خشونت به شعار و برنامه ‏های غیر مؤثر ناکارا تبدیل شده و عملا از بازدهی باز خواهد ماند.

در رابطه به حاکمیت عرف و عنعنات ناپسند مطمئینا همه می ‏دانیم که بخش زیادی از مشکلات زنان ارتباط به حاکمیت باورهای دارند که به عنوان عرف یا رسم و رواج در جامعه‏ ما وجود دارد. عدم دسترسی به عدالت و وجود فرهنگ معافیت در سیستم عدلی و قضایی کشور، یکی از مهم‏ترین عوامل خشونت علیه زن و افزایش این پدیده ناگوار ملی در جامعه ‏ی ما است.

زنانی که مورد خشونت قرار می‏گیرند نیازمند حمایت‏ های حقوقی و عدلی است. در حالی ‏که مواردی زیادی دیده است که قضایی خشونت علیه زن جدی گرفته نشده و عاملان خشونت آن گونه که قانون حکم می‏کند مجازات نگردیده‏ اند. معافیت جزایی عاملان جرایم خشونت علیه زن این روحیه را در جامعه تقویت می‏کند که مردان بدون حراس از بازخواست هرگونه که خواسته باشند با زنان برخورد نمایند.

قتل، لت‏ وکوب، بد دادن، بدل نمودن، تحمیل ازدواج اجباری، به ازدواج دادن خوردسالان، سقط جنین، عدم پرداخت نفقه، قرار دادن در وضعیت بی‏ سرنوشتی، اخراج از منزل، ممانعت از فعالیت ‏های اجتماعی، غصب ملکیت، طلاق دادن، تجاوز جنسی، اختطاف، توقیف بدون موجب، کشاندن اجباری به اعتیاد به مواد مخدر، از مهم‏ ترین موارد خشونت علیه زن در خانواده و جامعه ‏ی افغانی است که در مواردی زنان را وادار می‏کند تا به هدف رهایی از خشونت دست به اعمالی چون خودسوزی، خود کشی، تریاک خوردن، اقدام به قتل، سقط جنین، فرار از منزل و کارهای شبیه این‏ ها زده و خواسته یا نا خواسته خود را در معرص خطر قرار دهند.



عکس تهیه شده در استدیو
عکاس: نجیب فرزاد 


نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بررسی آپارتاید جنسی در افغانستان زیر کنترل طالبان

نشست ویژه دو روزه‌ای پارلمان اتحادیه اروپا زیر عنوان 'روزهای زنان افغان' در بروکسل

مبارزه زنان در برابر تاریک اندیشی گروه طالبان