نصف جامعه افغانستان دچار خشونت های فزاینده

به یقین نصف کل جامعه انسانی را در کره ای خاکی بنام زمین زنان تشکیل می دهد. وقتیکه نصف جامعه بشری عبارت از زنان است، پس نصف جامعه فعلی افغانستانی را نیز زنان تشکیل می دهد. اما این زنان به مثابه یک قشر عظیم از جامعه بار سنگین و عظیمی را با شانه های استوار شان حمل می کنند و در مسایل مختلف با مردان شانه به شانه مسیر دشوار زندگی را می پیمایند.

البته در بسا مواردی است که زنان تقریبآ همه مشکلات زندگی را به تنهایی حمل می کنند و در جامعه بشری به وفور دیده می شوند که زنان تقریبآ در همه موارد فعالانه سهم می گیرند وگاهی نقش یک زن را بازی می کند و هم گاهی نقش زن و مرد را ، البته در تمام نقاط جهان وبخصوص در جامعه مترقی غرب این نوع زنان بسیار دیده شده است که به تنهای زندگی می کنند و در چگونگی مشکلات زندگی به تنهایی نقش آفرینی می کنند، و کودکان را به تنهای بزرگ می کنند.
در جامعه کنونی افغانستان نیز زنانی زیادی هستند که همه بار سنگین زندگی را به تنهایی حمل می کنند. مسوول تامین مصارف زندگی همه ای فامیل شان هستند و در حال حاضر بعد از جنایات اتفاق افتاده از سوی گروهای جنگسالار تعدادی زنانی که شوهران شان را از دست داده اند، مشکلات زندگی را به تنهای حمل کرده و می کنند.
اما تعدادی دیگری که مسئولیت های کمتری در زندگی دارند از راه های مختلف مورد خشونت های جسمی ، روحی ، تبعیض ، شکنجه ، زندانی ، بریدن اعضای بدن مانند گوش و دماغ، مواجه می شوند که وزنه بزرگی چندین برابر و سنگین تر و غیر قابل تحمل تر میباشد. 
موضوع طالبان و جهادی های درگیر در افغانستان هم یک موضوع جدید نیست، تقریبآ این چالش هم از طولانی ترین معضله های زنان در این آواخر به شمار می رود. در طول چند دهه همواره زنان از سوی این گروه ها تحت فشار قرار گرفتند و همواره زنان را تنها منحیث یک برده جنسی فراتر از آن در نظر نگرفته وتنها بخاطری رفع نیاز مندی های جنسی اش استفاده می کنند. 
 تمام مرتجعین حاکم در کشور همراه با نهاد های جامعه مدنی مذهبی قوانین زن ستیزانه ی زیادی را تصویب کردند که مانع خروج زنان از خانه و یا زنان را منحیث یک شی بی جان به خانه نگهداشته از همه حقوق انسانی شان محروم بسازند. در واقع نگهداشتن زنان در خانه به معنای استفاده آنان در شب است و تنها از این طریق می خواهند نیاز مندی های جنسی شانرا مرفع کنند و بس.
از طرف دیگر در چند دهه گذشته بخصوص در دوران حاکمیت گروه های جهادی و طالبان بالای زنان رنجدیده افغانستان چنان ستم شده که در تاریخ بشریت کمتر چنین جنایات اتفاق افتاده است. برعلاوه شرایط کنونی هم چندان تفاوتی با گذشته یعنی دوران حاکمیت دژخمیان جهادی و طالبی ندارد. هنوز هم این گروه ها با همان نقاب دین ، جهاد و غیره در سرتاسر افغانستان مصروف جنایات اند و در بردگی کشانیدن زنان نقش بازی می کنند. در واقع زنان در حال حاضر در شرایطی قرار دارند که در دوران حاکمیت جهادیها و طالبان قرار داشتند. شرایط زنان به همان اندازه تکان دهنده است که در چند دهه گذشته بود. علاوتآ زنان تنها در مناطق ناامن نیست که مورد خشونت ، تجاوز، قتل، سنگسار و جنایات دیگر قرار می گیرند بلکه در اکثر مناطق تحت حاکمیت دولت کرزی نیز شدیدآ تحت فشار قرار دارند.
در حقیقت در مناطق تحت حاکمیت دولت تنها ماهیت ستم بر زن متفاوت است. در این مناطق زنان از سوی آدم های ریش بلند و باشکل و شمایل محلی نه بلکه از سوی نیکتایی پوشان که در ظاهر خویش را مترقی می دانند و بعضآ در موسسات ها فعالیت می کنند بر زنان شان به اشکالی مختلف ستم می کنند. در واقع خشونت های خانوادگی ، ازدواج های اجباری ، تبعیض ،طلاق و اکثر مشکلات در همین مناطق یعنی تحت حاکمیت دولت بیشتر از مناطق دور دست و نا امن است.
بنآ در شرایط کنونی طالبان از یکطرف و کارمندان دولت از طرف دیگر، زنان را بصورت وحشتناک سرکوب می کنند تا از این طریق توانسته باشند شرایط را طوری به یک فضای رعب و حشت تبدیل نمایند وهمراه با هزاران جنایت دیگر از قبیل سنگسار ، شلاق ، بریدن اعضای بدن از قبیل گوش و دماغ شرایط را وخیم تر ساخته و زنان را بیش از پیش به یک برده جنسی تبدیل نمایند.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بررسی آپارتاید جنسی در افغانستان زیر کنترل طالبان

نشست ویژه دو روزه‌ای پارلمان اتحادیه اروپا زیر عنوان 'روزهای زنان افغان' در بروکسل

مبارزه زنان در برابر تاریک اندیشی گروه طالبان