فاجعه وحشتناک علیه یک زن افغان در کابل


نیکبخت و ربع یک قرن در اسارت هولناک خانوادگی 


یک تراژدی وحشتناک و خشونت غیرانسانی قلب میلیون ها نفر را در سراسر افغانستان و حتی در سراسر جهان شکست و به درد آورد. این تراژدی دردآور، داستان جنایت علیه نیکبخت، زن جوان هزاره است که در زندان برادرانش قدش خمیده و اکنون از این زن مظلوم، فقط پوست و استخوان باقی مانده است. به دلیل شکنجه و خشونت وحشتناک برادرانش، او قادر به صحبت کردن نیست، دندان هایش ریخته و صورتش کبود شده است. در حالی که این متن را با اشک در گلو می نویسم، به عنوان یک مرد، همنوعان ستمگرم را نفرین می کنم و از خود میپرسم آیا در قرن بیست و یکم چنین جنایتی زیر پوست کابل در جامعه هزاره جریان داشته است؟ متأسفانه پاسخ مثبت است و نیکبخت، چه نام پرمعنای که به ما امید می دهد و لبخند بر لبانمان می آفریند، به مدت 25 سال یعنی ربع یک قرن تحت شکنجه روحی و جسمی برادرانش قرار داشته است.

داستان نیکبخت مانند داستان همه زنان کشور است. او را در جوانی به شوهرش دادند و برادرانش مدتی از گله او لذت بردند، یعنی درآمد حاصل از هزینه او را که داماد پرداخت کرده بود. او پس از چند سال زندگی مشترک با همسرش به دلیل ناباروری طلاق شد که احتمالاً مشکل اصلی ناباروری مثل داستان های همیشگی در شوهرش بوده است. اما این طلاق او را در اسارت برادرانش قرار داد و تمام عمر به دلیل نازایی و طلاق در زیرزمین خانه برادرش که مانند جهنم روی زمین بود زندانی شد و در مقابل چشمان برادران و ستمگران خانواده اش رنج کشید و پیر شد.

او تمام 25 سال را در مکانی گذراند که در آن خدمات بهداشتی و خدمات مسکونی مانند توالت، آب و سایر نیازهای روزانه برای زندگی وجود نداشت، بنابراین ما طوری احساس می کنیم که گویا یک حیوان وحشی در قفسی نگهداری می شده که دسترسی به شکلی به او خطرناک بوده است. زندان که او در آن توسط برادرانش محبوس شده بود، فقط یک اتاق بدون در و پنجره بسته و یک دریچه کوچک زیر پنجره برای رساندن غذای اولیه را داشت. نه نور کافی بود و نه فرصتی برای راه رفتن، بیرون رفتن یا دراز کشیدن. کف اتاق پر از زباله و کثافات که این زن مظلوم مجبوراً برای زنده ماندن خود از این زندان انفرادی کثیف استفاده کرده و در آن نفس کشیده است. لذا نیکبخت زنی کم بختی که با تمام بدبختی های سرنوشت خود جنگید و بالاخره زنده ماند. 

در این زندان هولناک، نیکبخت در طول یک ربع از قرن لحظه به لحظه اشک ریخت، ناله کرد و رنج کشید. در طول این مدت که در حقیقت یک عمر است، هیچ یک از اعضای خانواده، برادران و سایر بستگانش دلشان برای او بدرد نیامد. 25 سال رنج و درد او را تماشا کردند و گویی ظلم در گوشه خانه منفور شان جریان نداشته است. داستان او وحشتناک تر از داستان دخترانی است که زنده به گور شده اند. اما نیکبختی که به مدت ۲۵ سال هر روز، زنده به گور شدن را با پوست و استخوان حس کرده است. 

تصور کنید زندان های وحشتناک دنیا چنین جایی نبوده اند. هر چه بیشتر در مورد این جنایت فکر می کنم، بیشتر از انسانیت و انسانیت افغانی ناامید می شوم. چگونه ممکن است مردان ترسو مانند برادران نیکبخت، زن مظلومی را بدون هیچ جرمی و در عدم صدور حکم قضایی یک محکمه با صلاحیت به این شیوه ی وحشتناک محبوس و شکنجه کرده باشند. او به معنای واقعی کلمه شکنجه را هر لحظه احساس کرده و از آن بطرز فجیعی رنج برده است. اما به طور معجزه آسایی زنده مانده و اکنون نفس می کشد. به گفته یوتیوبرها، اتاقی که نیکبخت در آن حبس شده بود، به طرز وحشتناکی کثیف و پر از زباله بوده است. حتی بدتر از زباله های زیر پل سوخته که معتادان در زمان جمهوری در آن زندگی می کردند. همه شهروندان غرب کابل بوی تعفن را در زیر پل سوخته استشمام کرده اند. می گویند اتاقی که نیکبخت در آن محبوس و زندانی بود کمتر از زیر آن پل نبوده است و به مراتب بدتر و بدتر از تمام زندان های غیر انسانی تاریخ بشریت بوده است. 

گزارش تصویری یوتیوبرهای تحت کنترل طالبان را که از زندان نیکبخت دیدم، آن وضعیت اسفبار موهایم را سیخ کرد و با خودم گفتم ما در چه دوره ای زندگی می کنیم؟ آیا واقعاً هنوز هم مردانی مانند برادران نیکبخت در جامعه هزاره امروزی وجود دارند که همه ما به گونه ای از تغییرات اجتماعی و عدم خشونت در جامعه هزاره صحبت می کنیم؟ آیا دو دهه حضور جامعه جهانی در افغانستان، نهادهای حقوق بشری، کمپین های گسترده برای رفع خشونت علیه زنان، دادخواهی و وکالت زنان، حضور زنان در جامعه، اندکی رحمت در دل این وحشی های انسان نما ایجاد نکرده است. هنوز هم نمی توانم باور کنم که در چند کیلومتری ارگ و چند کیلومتری وزارت امور زنان، کمیسیون مستقل حقوق بشر رژیم گذشته، چنین جنایتی زیر پوست کابل جریان داشته است. مردان که خواهرشان و دختر پدر و مادرش که همگی از شیر یک مادر تغذیه می‌کردند، خواهر بی دفاع خود را تا آخرین نفس در کثیف‌ترین اتاق دنیا حبس کردند تا زجرکش کنند. 

نیکبخت 25 سال پیش، احتمالاً در سال 1998، زمانی که گروه طالبان در دور اول بر افغانستان حکومت می کردند، توسط برادرانش به زندان خطرناک خانوادگی افتاد. این زن مظلوم و اسیر اکنون پس از 25 سال تحت حاکمیت مجدد رژیم طالبان، توسط پلیس طالبان نجات یافته و نور خورشید را دیده است. با خود می گویم با تمام مشکلاتی که در حاکمیت حاکمان کنونی وجود دارد، حداقل این فایده تغییر رژیم در کابل است که زنی مثل نیکبخت پس از ربع یک قرن از اسارت وحشتناک برادرانش نجات یافته است. هیچکس حتی نمی تواند تصور کند که در طول 20 سال دموکراسی و حقوق بشر، حقوق زنان، این ظلم تکان دهنده بر این زن مظلوم و نیکبخت کم بخت اتفاق افتاده باشد.

بنابراین، از زندان های مخوف سیاسی نباید بترسیم، از این زندان های خانوادگی بترسیم، جایی که مردان ستمگر به راحتی اعضای خانواده و زنان آسیب پذیر خود را به این شکل وحشتناک زندانی می کنند و تا آخرین لحظه دست از نفرت و ظلم بر نمی دارند و متوقف نمی شوند. برادران وحشی نیکبخت به جای این جنایت وحشتناک راه های جایگزین زیادی برای نه گفتن به این جنایت داشتند. آیا تنفر می تواند آنقدر خطرناک باشد که برادری خواهرش را به این شکل بی رحمانه نابود کند؟ اما ارتکاب این جنایت سوالات زیادی ایجاد می کند که ای کاش به این انسان نماها دسترسی داشتم تا دلیل این جنایت را از آنها می پرسیدم. اگرچه حتی اگر دلیلی برای وحشیگری خود داشته باشند، این عمل آنها جنایت علیه بشریت محسوب می شود و باید مجازات شوند.

یوتیوب‌برهای تحت حمایت طالبان و اداره امنیتی طالبان حق دارند این جنایت را بصورت گسترده رسانه ی کنند. شاید در تاریخ بشریت چنین جنایتی وجود نداشته باشد که برادری خواهرش را به این شکل وحشتناک زندانی و بدون جرم مجازات کرده باشد. یک برادر همیشه حامی یک خواهر است و این ظلم نشان می دهد که برخی از مردان هزاره چقدر می توانند جنایتکار باشند، حتی به خواهران و اعضای درجه یک خانواده خود رحم نمی کنند.

جنایت وحشیانه برادران نیکبخت و احتمالاً همسران برادرانش بازتاب گسترده ای در شبکه های اجتماعی و به ویژه محافل حقوق بشری داشته است. فعالان حقوق بشر همواره از نقض گسترده حقوق زنان صحبت کرده اند که در واقع این خشونت ها با تغییر رژیم افزایش یافته است. در واقع داستان نیکبخت نیز ربطی به بخشی از تاریخ سیاسی طالبان دارد. این افراد یعنی برادران نیکبخت با استفاده از وضعیت طالبانی دهه نود، در اولین دوره حضور این گروه نیکبخت را زندانی کردند و در این مدت به بدترین شکل به او ظلم کردند تا او را بدبخت کنند. آن چیزی که هم اکنون اتفاق افتاده است و به معنی واقعی، او را نابود کرده اند. 

ماجرای تاسف بار زن جوانی که در زندان برداران مورد خشونت خانگی وحشیانه قرار گرفت، نمونه فاحشی از نقض حقوق زنان و حقوق بشر است که در کشور بصورت گسترده اتفاق می افتد و عاملان آن تحت پیگرد قانونی قرار نمی گیرند. در ده سال گذشته، عدم رسیدگی به پرونده های خشونت علیه زنان، موارد جرایم و خشونت های مشابه و نقض سریع حقوق زنان را افزایش داده است. علاوه بر این، تمام زنان افغانستان توسط گروهی به بردگی گرفته شده و به شکلی وحشتناکی رنج می برند. 

بناً نیکبخت تا آخرین لحظه شجاعانه برای زنده ماندن جنگید. او جان سالم به در برد تا به دنیا بگوید که زنان افغانستان اینگونه تحت ستم قرار دارند. او تمام دردها و رنج های کثیف ترین بازداشتگاه و زندان جهان را تحمل کرده و خود را زنده نگه داشته است تا بتواند از تغییر اجتماعی که در جامعه هزاره اتفاق نیفتاده، صحبت کند. به مردم هزاره بگوید که آیا این تغییری است که در داستان من ببینید؟ او یقیناً با ضمیرش می گوید، برای آوردن تغییر بزرگ در جامعه زمانی زیادی نیاز است و باید بسیار کار شود تا یک زن دیگر مثل نیکبخت، به طرز فجیعی بدبخت و نابود نشود. 

متاسفانه باید اضافه کنم که تنها نیکبخت نیست، به دلیل زن بودن و تنفر جنسیتی در چنین شرایطی گرفتار شده است. داستان نیکبخت نمونه ای از فجایع غم انگیز و دردناک جامعه زنان افغانستان است که هر روز در سطح وسیعی اتفاق می افتد. اغلب این گونه وقایع به دلایل مختلف توسط مجرمان مخفی می ماند و عاملان جنایت هرگز به طور جدی تحت پیگرد قانونی قرار نمی گیرند. حتی این وضعیت در دوره دموکراسی و حقوق بشر در رژیم قبلی نیز وجود داشت و اکنون ما حتی نمی توانیم تصور کنیم که زنان تحت حاکمیت طالبان با چه مشکلاتی روبرو هستند.


 

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بررسی آپارتاید جنسی در افغانستان زیر کنترل طالبان

نشست ویژه دو روزه‌ای پارلمان اتحادیه اروپا زیر عنوان 'روزهای زنان افغان' در بروکسل

مبارزه زنان در برابر تاریک اندیشی گروه طالبان